ترنم ترانه

بایگانی

۲ مطلب با موضوع «شاعران :: حسین غیاثی» ثبت شده است

۰۴
مهر


و رنگ برف تن تو که در پر قوهاست

دلیل کوچ زمستانی پرستوهاست


و آبشــــار بلـند نگــــاه جــــــــاری تـــــو

مسیر حرکت مستی چشم آهوهاست


بهار عطر تو را مـــی زند بـــه اندامش

عصاره تن تو در گلوی شب بوهاست


به قرمزی لبت هیــچ جای دنیا نیست

خجالت است که بر روی آلبالوهاست


گل از دهــــان تـــو انگار شهد می نوشد

که طعم خوب لبت در دهان کندوهاست


پری تـــرین هیجــــان ترنـــج و نارنجــــی

که بوسه های تو جادوترین جادوهاست


حســــود نیستم اما تحملش سخت است

همیشه سرخی خون تو سهم زالوهاست


شاعر: حسین غیاثی

  • امین استوارزاده
۰۴
مهر

ده سال بعد از حال این روزام

با کافـه هـای بــی تو درگیرم

گفتم جهان بی تو یعنی مرگ

ده سال ِ رفتــی و نمی میرم


ده سال بعد از حال این روزام

تو تــوی آغـــوش یکی خوابی

من گفتم و دکتر موافق نیست

تو بهتـــر از قرصـــای اعصابــی


ده سال بعـــد از حــال این روزام

من چهل سالم می شه و تنهام

با حوصـــله  ،قرمز، سفید ، آبی

رنگین کمون می سازم از قرصام


می ترسم از هر چی که جا مونده

از ریمل ِ با گریـــه هـــــــا جـــــاری

از سایه روشن های بعد از ظهر

از شوهری کـــه دوستش داری


گرم ِ هم آغوشی و لبخندین

توُ بستر ِ بـــی تابتون تا صبح

تکلیف تنهـاییــم روشن بود

مثل چراغ ِ خوابتون تا صبح


ده سال ِ که لب هام و می بندم

با بوسه هــــای تلـــخ هر جایـی

ده سال ِ وقتی شعر می خونم

لبخند ِ روی صندلــــی هــایــی


یه عمر بعد از حال این روزام

یـــه پیرمردم توی ِ یـــه کافه

بارون دلم می خواد ،هوا اما

مثل موهای دخترت صـــافه


شاعر: حسین غیاثی

  • امین استوارزاده